Dreams...

متن مرتبط با «خونه» در سایت Dreams... نوشته شده است

خونه قدیمی...

  • چند شب پیش یه خوابی دیدم... خواب دیدم خونه ای رو که تا سه سالگیم توش زندگی کردم دوباره خریدیم و قراره من بازسازیش کنم و توش زندگی کنم... خوابه برام خیییلی عجیب بود چون هر قسمت از اون خونه رو که میدیدم همزمان فلش بک میخوردم به خاطرات بچگیم ک دقیقا توی همون قسمت برام اتفاق افتاده بود. اصلا شبیه به خواب نبود... اونقدری واقعی بود و حس خوب داشت که توی همون عالم خواب به خودم میگفتم حتما من دقایق اخر زندگیمه و توی بدنم DMT ترشح شده... و جالب تر اینکه خوشحال بودم که مرگ اینقدر شیرینه که دارم خاطرات بچگیمو دوباره تجربه میکنم و میبینم... الان چند روز گذشته و ذره ای از حال و هوای اون خواب بیرون نمیام... کاش واقعا مرگ اینطوری باشه که برگردم به همون سه سالگی... اون دیوارای سبز خونه قدیمی، مزه شیری که توی شیشه شیر میخوردم، تابی که تو حیاط بزرگش داشتم، حتی پشت بومش... وای خیلی حس خوبی بود. بوی لحاف تشک های مخصوص مهمون که تا بالای کمد دیواری روی هم بود و اونجا منطقه امن من بود که ساعتها بشینم.... یعنی اون خواب بوده یا همون قضیه تجربه خاطرات قبل از مرگی که نیمه کاره انجام شد و از توش زنده در اومدم آیا؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها